پرده نشین دلربا – متن کامل
سرشناسه :صابريان، محمد، ۱۳۷۲ ـ
عنوان و نام پديدآور :پردهنشين دلربا / تاليف محمد صابريان
مشخصات نشر :تهران: نبأ، ۱۳۸۸٫
مشخصات ظاهرى :۹۰ ص.
شابك :۴ ـ ۷۶ ـ ۸۳۲۳ ـ ۹۶۴ ـ ۹۷۸
وضعيتفهرستنويسى :فيپا
يادداشت :كتابنامه.
موضوع :محمدبن حسين (عج)، امامدوازدهم، ۲۵۵ ق ـ
موضوع :مهدويت – – انتظار
موضوع :مهدويت در اديان
ردهبندى كنگره :BP 51 / ص ۱۴ پ ۴ ۱۳۸۸
ردهبندى ديويى :۹۵۹ / ۲۹۷
شماره كتابشناسى ملى : ۱۷۹۷۱۵۷
« »
گردآورى و تأليف : محمد صابريان / ويراستار : عبّاس صابريان
حروفچين : مهديه سادات دادخواه / ليتوگرافى : نور / چاپ : الوان
چاپاول : ۱۳۸۹ / شمارگان : ۲۰۰۰ نسخه
قيمت: ۱۵۰۰۰ ريال / كد : ۱۳۰ / ۲۰۱
ناشـر: انتشارات نبـأ / تهـران، خيابان شريعتـى، روبروى ملك، خيابان
شبسترى، خيابان اديبى شماره۲۶ تلفكس۷۷۵۰۶۶۰۲: ـ ۷۷۵۰۴۶۸۳
شابك : ۴ ـ ۷۶ ـ ۸۳۲۳ – ۹۶۴ ـ ۹۷۸ISBN: 978 – 964 – 8323 – 76 – 4
« به نام محبوب دلها »
اى دلربا پردهنشين و اى پردهنشين دلربا !
اى واسطه فيض الهى، اى باب خدايى كه عطا به واسطه توست؛ اى خليفه رحمان، اى حجت آخرين و اى آسمانى رهبر!
حال كه هر دوشنبه و پنج شنبه نامه عمل من ودوستانم تقديم حضور تو يگانه دوران مى گردد؛ حال كه هيچ ندارم جز آن چه خود عطا فرمودى؛ پس اين ران ملخ را از اين كمترين دوستارت پذيرا باش، اى سليمان حشمت!
دراين مجال از زحمات دو شمع زندگانيم ـ پدر و مادر عزيزم ـ سپاس گزارم كه مرا در مسير آشنايى با ولى نعمتم امام زمان ۷ دلالت نمودند. هم چنين بزرگوارانى چون حاج آقا سيّد حسين حسينى و آقاى دكتر سيّد محمد هادى صدر الحفّاظى كه مشوّق و راهنمايم بودهاند. اميد آن كه خداوند آنان را خير كثير عطا فرمايد. در پايان از جناب آقاى مسعود حاجى كندى كه با در اختيار گذاردن منابع از همراهى دريغ ننمودند، سپاس گزارم.
محمد صابريان
بهار ۱۳۸۸
فهرست
به بهانهى مقدّمه ۹
ـ لزوم وجود امام ۱۱
ـ لزوم شناخت امامهر زمان ۱۳
ـ مرگ جاهليت يعنى چه؟! ۱۳
فصل اوّل
پردهنشين در كتب اديان ۱۵
ـ زبور ۱۷
ـ عهد عتيق (تورات و ملحقات آن) ۱۹
ـ كتب مقدسهى هنديان ۲۱
ـ عهد جديد (اناجيل و ملحقات آن) ۲۴
ـ منابع زرتشتيان ۲۶
ـ قرآن ۲۷
فصل دوم
پرده نشين در بيان ائمه هدى : ۳۱
ـ اميرالمؤمنين ۷ ۳۳
ـ امام مجتبى ۷ ۳۴
ـ سيّدالشهداء ۷ ۳۵
ـ سيّدالسّاجدين ۷ ۳۶
ـ باقرالعلوم ۷ ۳۷
ـ امام صادق ۷ ۳۷
ـ امام كاظم ۷ ۳۸
ـ امام رضا ۷ ۳۸
ـ جوادالائمه ۷ ۳۹
ـ امام هادى ۷ ۳۹
ـ امام عسكرى ۷ ۴۰
ـ حضرت مهدى ۷ ۴۱
فصل سوم
انتظار پرده نشين ۴۳
فضيلت انتظار ۴۷
ارزش منتظران ۴۹
* صفات منتظران ۴۹
* شخصيت منتظران ۴۹
* موقعيت منتظران ۴۹
* پاداش و مقام منتظران ۵۰
* جايگاه منتظران ۵۰
فصل چهارم
نشانههاى ظهور پرده نشين ۵۳
ـ نشانههاى عمومى ۵۶
ـ نشانههاى نزديك به زمان ظهور ۵۸
ـ نشانههاى سال ظهور ۵۹
ـ نشانههاى غيرحتمى ۵۹
ـ نشانههاى حتمى ۶۳
۱ ـ صداى آسمانى ۶۴
۲ ـ سفيانى ۶۸
۳ ـ نفس زكيه ۷۱
فصل پنجم
حكومت دلربا ۷۳
ـ وعدهى الهى ۷۵
ـ مدّت حكومت ۷۸
ـ پايتخت حكومت ۷۹
ـ حقوق اقلّيّتها ۸۱
ـ شيعه در حكومت حضرت ۸۴
ـ منابع ۸۹
به بهانهى مقدّمه
ـ لزوم وجود امام
ـ لزوم شناخت امام
«بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»
الحمدللّه ربّ العالمين و الصّلوة و السّلام على سيّدنا و نبيّنا اباالقاسم محمّد و الائمّة المعصومين و لعنة الله على اعدائهم اجمعين من الّاولين والآخرين. اللّهمّ عجّل لوليّك الفرج والعافية والنّصر. پيرامون مقام و جايگاه امامت در امت اسلامى، بايسته است كه لزوم وجود امام در هر زمان و ضرورت شناخت امام هر زمان را درقرآن، احاديث و متون اسلامى جست و جو نماييم.
لزوم وجود امام
قرآن كتابى است كه هيچ رطب و يابسى وجود ندارد مگر آن كه در اين معجزهى نبوى موجود مى باشد. چنين منبع سرشارى نياز به مبيّن دارد. پس از پيامبر اكرم ۹ امر تبيين ثقل اكبر، به ثقل اصغر سپرده شده است. از طرفى اگر امام يا حجت در هر زمان نباشد، مردم آن زمان در روز قيامت خواهند گفت: «بر ما حق نمايانده نشد.» ولى از آنجا كه خدا بر همه چيز داناست، پس براى هر زمان
حجتى قرار داده است. آدم ۷ اولين فردى بود كه روى زمين قرار گرفت و خود پيامبر بود؛ تا آخرين نفرى هم كه روى زمين بماند، او هم حجت خداوند است. در احاديث گوناگون داريم كه اگر دو نفر روى زمين باشند، حتماً يكى از آنان حجت الهى است. حضرت صادق ۷ فرمودند:
«همواره روى زمين حجتى از جانب خدا خواهد بود كه حلال و حرام را معرفى مى كند و مردم را به راه خدا مىخواند.»
و همان حضرت در جايى ديگر فرمودند :
«اگر همهى مردم تنها به دو نفر محدود شوند، حتماً يكى از آن دو امام است.»
و اضافه فرمودند: «امام و حجّت آخرين كسى است كه از دنيا مىرود تا هيچ كس را بر خدا دليل نباشد كه خدا بدون حجّتى از جانب خود او را رها كرده است.»
و باز هم داريم :
«لو بقيت الارض بغير اماماً لساخت»
«اگر حجتى الهى نباشد، زمين اهل خود را فرو مىبرد.»
لزوم شناخت امام هر زمان
در قرآن كريم مى خوانيم:
(يوم ندعوكلّ اناس بامامهم)
(روزى كه هر گروه از مردمان را با پيشوايانشان مى خوانيم.)
در اين دنيا همگان كسى را الگو و پيشواى خود قرار دادهاند. عدّهاى شخصيتى مانند اميرالمومنين ۷ وعدّهاى به دنبال معاويه! طبيعى است كه افراد خود را به شكل و قيافهى الگوى خويش در مىآورند. منش و روش زندگى، ايدهها وآرمانها، اعتقادات و هر آنچه الگو رادر نظر فرد الگو ساخته است، همگى سرمشق زندگى مىگردند. به راستى اينان مىدانند كه در قيامت هركس با آنچه دوست دارد، محشور مىشود؟! حال ما كه امام زمان عجل الله تعالى فرجه را دوست مىداريم، اگر بخواهيم ايشان را الگو قرار دهيم، بايد به خوبى بشناسيم و نيك پيروى و اطاعت نماييم. پيامبر اكرم ۹ فرمودند:
«من مات ولم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهليه»
(هركه بميرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهليت مرده است.)
مرگ جاهليت يعنى چه؟!
يعنى اين كه عقايد زمان جاهليت را دارد و از اصل اسلام بىخبر است. يعنى كافر است. دوران جاهليت در
اعراب به بدترين دورانها معروف است. پس مرگ جاهليت يعنى مرگ دوران جاهليت؛ يعنى بويى از اسلام به مشام وى نرسيده است. چراكه شناخت امام زمان و پيروى از او يعنى ورود به حريم امن الهى. چون ايشان باب الله هستند و براى رسيدن به خدا و حريم امن الهى بايد از اين در مطمئن وارد شد. «اللهم عرفنى حجتك فانك ان لم تعرفنى حجتك ظلت عن دينى»
خداوندا! وجود امام زمان ـ حضرت مهدى ۷ ـ را از جمله بليّات محفوظ بدار و شناخت حضرتش را ارزانى ما فرما تا به ضلالت و گمراهى نيفتيم!
آمين
محمّد صابريان
بهار ۱۳۸۸
پردهنشين در كتب اديان
ـ زبور
ـ عهد عتيق
ـ كتب مقدسه هنديان
ـ عهد جديد
ـ منابع زرتشتيان
ـ قرآن
بحث راجع به منجى عالميان، پسر انسان، ويشتو و يا حضرت بقية الله در ميان اديان بسيار جدّى است و حتّى آنان كه هيچكس را به عنوان پروردگارشان نمى شناسند، اميدوارند تا كسى بيايد و عدل را برپا كند.
به عنوان مثال: جالب است كه در مركز شرك، محصولى توليد مى شود به نام ZORO. اين شخصيت خيالى كسى است كه در ميان مردم زندگى مى كند و كسى وى را نمىشناسد. مردم مظلوم رايارى مىكند و هيچ پاداشى نمىگيرد. هدف از مثال فوق بيان اين مطلب است كه انتظار نجات دهنده و يارى رسان در فرهنگها و ملل مختلف مطرح مىباشد. حال به كتب دينى مذاهب روى مىآوريم تا با عقايد آنها نسبت به ساحت قدس منجى آشنا شويم.
الف: زبور
در زبور حضرت داوود ۷ كه به نام مزاميراست، نويدهايى راجع به ظهور حضرت قائم عجل الله تعالى فرجه
آمده است. جالب اين است كه هرچه در قرآن از قول زبور آمده است، عيناً در زبور موجود بوده، تحريف نشده است. در زبور چنين آمده است:
«زيرا كه شريان منقطع خواهند شد و امّا منتظران خداوند وارث زمين خواهند شد، هان! بعد از اندك زمانى شرير نخواهد بود، در مكانش تأمل خواهى كرد و نخواهد بود و امّا حليمان وارث زمين خواهند شد… زيرا كه بازوان شرير شكسته خواهد شد و امّا صالحان را خداوند تأييد ۲مىكند و خداوند روزهاى كاملان را مىداند و ميراث آنها خواهد بود تا ابد الآباد.»
و در فصلى ديگر مىفرمايد :
«… قومها به انصاف داورى خواهد كرد. آسمان شادى كند و زمين مسرور گردد. دريا و پرى آن، غرش نمايند؛ صحرا و هرچه در آن است، به وجد آيد. آن گاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند. زيرا كه مىآيد، زيرا كه براى داورى جهان مى آيد. ربع مسكون را به انصاف داورى خواهد كرد و قومها را به امانت خود.»
اين كه نويدهاى ظهور حضرت بيش از ۳۵ بخش از ۱۵۰ بخش مزامير را به خود اختصاص داده، نشان از
اهمّيّت مطلب مىباشد.
ب ـ حضرت مهدى ۷ در عهد عتيق (تورات و ملحقات آن) :
در «سفر پيدايش» چنين مىخوانيم :
۱ـ «خداوند بر ابراهيم ظاهر گشته و گفت: «به ذريت تو اين زمين را مى بخشيم، تمام اين زمين راكه مى بينى، به تو و ذريت تو تا ابد خواهم بخشيد… به سوى آسمان بنگر و ستارگان را بشمار، هرگاه توانى آن ها را شمرد…… ذريت تو نيز چنين خواهد بود….. من هستم يهوه كه تو را از كلدانيان بيرون آوردم تا اين زمين به ارثيت تو بخشم.»
۲ـ «نام تو ابراهيم خواهد بود زيرا كه تو را پدر امّتهاى بسيار گردانيدم. تو را بسيار بارور نمايم وامّتها از تو پديد آوردم و پادشاهان از تو به وجود آيند و عهد خويش رادر ميان خود و تو و ذريّت بعد از تو استوار گردانم. كه نسل بعد نسل، عهد جاودانى باشد…. امّا در خصوص اسماعيل تو را اجابت فرمودم. اينك او را بركت داده، بارور گردانم و او را بسيار كثير گردانم. ۱۲ رئيس از وى پديد آيند وامّتى عظيم از وى به وجود آوردم…. از ابراهيم امّتى بزرگ و زورآور پديد خواهد آمد و جميع امّتهاى جهان از او
بركت خواهند يافت.»
۳ـ «و در آن زمان ميكائيل امير عظيمى كه براى پسران قوم تو (خطاب به حضرت دانيال) ايستاده است، خواهد برخاست …. و بسيارى از آنها كه در خاك زمين خوابيدهاند، بيدار خواهند شد… و آنها كه بسيارى را به راه عدالت رهبرى مىنمايند، مانند ستارگان خواهند بود تا ابدالآباد. امّا تو اى دانيال! كلام را مخفى دار و كتاب را تا آن زمان مهر كن. بسيارى به سرعت تردد خواهند نمود…. خوشا به حال آنها كه انتظار كشند!»
۴ـ «اگرچه تأخير نمايد، برايش منتظر باش؛ زيرا كه البتّه خواهد آمد و درنگ نخواهد كرد… بلكه جميع امّتها را نزد خود جمع مىكند و تمامى قومها را براى خويشتن فراهم مى آورد.»
نظر به اين كه متن نويدها گويا بود، توضيحى نداديم و براى اختصار به نمونههاى ياد شده، اكتفا كرديم؛ براى توضيح بيشتر مىتوانيد در «عهد عتيق» به كتابهاى اشعياء نبى (فصل ۱ و ۴۵) زكريّاى نبى (فصل ۱۴) صفنياء نبى (فصل ۳) سليمان نبى (فصل ۲) حجى نبى (فصل ۲)
اول سموئيل (فصل ۲) دوم سموئيل (فصل ۱۲ و ۲۳ ) و خرقيال نبى (فصل ۲۱) مراجعه كنيد.
ج ـ حضرت مهدى عجل الله تعالى فرجه در كتب مقدسهى هنديان
اين بررسى در كتابهاى مقدسهاى كه در ميان هنديان به عنوان كتابهاى مقدسه شناخته شده و آورندگان آنها ادعاى پيامبرى داشتهاند، صورت گرفته است. ما اين كتابها را به عنوان كتابهاى آسمانى قبول نداريم و پيامبرانشان را هم به عنوان پيامبر نمىپذيريم ولى چون مى خواهيم جهانى بودن اين عقيده را اثبات كنيم، به اين كتابها رجوع مىكنيم. ان شاء الله خدا راه راست را به همه نشان دهد. در زير، متن چند كتاب مقدسه هندويان آمده است :
۱ـ در كتاب «باسك» چنين نوشته است :
«دور دنيا تمام مىشود به پادشاه عادلى درآخرالزمان كه پيشواى ملائكه و پريان و آدميان باشد و حق و راستى با او باشد. و آنچه در دريا و زمينها و كوهها پنهان باشد، همه را به دست آورد واز آسمانها و زمين آنچه باشد. خبر مى دهد؛ واز او بزرگتر كسى به دنيا نيايد.»
۲ـ دركتاب «شاكمونى» نوشته :
«پادشاهى و دولت دنيا به فرزند سيد خلايق در دو
جهان «كشن» تمام شود و كسى باشد كه بر كوههاى مشرق
و مغرب دنيا حكم براند و فرمان كند و بر ابرها سوار شود و فرشتگان كاركنان او باشند و جن و انس در خدمت او شوند و از «سودان» كه زيرخط استواست تا سرزمين «تسعين» كه زير قطب شمال است و ماوراء بحار را صاحب شود و دين خدا زنده گردد و نام او ايستاده باشد. و خداشناس باشد.»
۳ـ در يكى از كتابهاى مقدسه به نام «ريك ودا» چنين آمده :
«ويشتو» در ميان مردم ظاهر مىگردد …. او از همه كس قوىتر و نيرومندتر است …. در يك دست «ويشتو» شمشيرى بمانند ستارهى دنباله دار و در دست ديگر انگشترى درخشنده دارد. هنگام ظهور وى، خورشيد وماه تاريك مىشوند و زمين خواهد لرزيد.»
۴ـ در كتاب «ديد» از كتب مقدسه آمده :
«پس از خرابى دنيا، پادشاهى در آخرالزّمان پيدا مىشود كه پيشواى خلايق باشد و نام او «منصور» باشد.
تمام عالم را بگيرد و به دين خود آورده و همهكس را از مؤمن و كافر بشناسد و هر چه از خدا بخواهد، بياورد.»
۵ ـ در كتاب «وشن جوك» چنين مى خوانيم :
«سرانجام دنيا به كسى برگردد كه خدا را دوست دارد واز بندگان خاص او باشد و نام او فرخنده و خجسته باشد.»
۶ـ همچنين در كتاب «دادتك» ـ از كتب مقدسه برهمائيان ـ آمده: «بعد از آن كه مسلمانى به هم رسد، درآخرالزّمان، و اسلام در ميان مسلمان از ظلم ظالمان و فسق عالمان و تعّدى حاكمان و رياى زاهدان و بى ديانتى امينان و حسد حاسدان برطرف شود و به جز نام از آن چيزى نماند…. دست حق برآيد. و جانشين آخر «محتاطا»
ظهور كند و مشرق و مغرب عالم را بگيرد و بگردد همه جا … و خلايق را هدايت كند.»
۷ـ در كتاب «پاتيكل» نوشته است:
«چون مدت روز تمام شود، دنياى كهنه نو شود و زنده گردد و صاحب ملك تازه پيدا شود، از فرزندان در پيشواى جهان، يكى ناموس آخر الزمان و ديگر وصى بزرگتر وى كه «پشن» نام دارد و نام آن صاحب الملك تازه «راهنما»
است؛ به حق پادشاه شود و خليفه «رام» باشد و حكم
براند و او را معجزه بسيار باشد.» در كتاب «شابوهرگان» ـ كتاب مقدس مانويه ـ ترجمهى «مولر» نام «خرد شهر ايزد» آمده كه بايد در آخر الزمان ظهور كند و عدالت را در جهان بگستراند. همچنين در تعاليم مانى از مرد عظيمى بحث شده كه دوازده جانشين دارد و به وسيلهى آنها ارواحى كه شايستگى دارند، به بهشت مىروند.
د ـ حضرت مهدى ۷ در عهد جديد (اناجيل و ملحقات آن)
در انجيل برنابا نويدهاى حضرت مهدى ۷ به صراحت آمده است؛ ولى به اين كه مسيحيان آن را معتبر نمىدانند در اين جا فقط نويدهاى موجود در اناجيل معتبر را آورديم :
۱ـ «همچنان كه برق از مشرق ساطع شده تا به مغرب ظاهر مىشود، ظهور پسر انسان نيز چنين خواهد شد…. آن گاه علامت پسر انسان در آسمان پديد گردد و در آن وقتى جميع طوايف زمين سينه زنى كنند و پسر انسان را ببينند كه بر ابرهاى آسمان با قوّت و جلال مىآيد…. آسمان و زمين زايل خواهد شد. امّا سخن من هرگز زايل نخواهد شد. امّا از آن روز و ساعت هيچ كس اطلاع ندارد حتّى ملائكه
آسمان، جز پدر من و بس…. لذا شما نيز حاضر باشيد، زيرا در ساعتى كه گمان نبريد، پسر انسان مى آيد» در كتب
اناجيل ،پسر انسان همان مهدى زهرا ۸ است.
۲ـ «امّا چون پسر انسان در جلال خود با جميع ملائكه مقدس خود آيد، آن گاه بر كرسى جلال خود خواهد نشست و جميع امّتها در حضور او جمع شوند و آنها را از همديگر جدا مىكنند. به قسمى كه شبان ميشها را از بزها جدا مى كند.»
۳ـ «آن گاه پسر انسان را ببيند كه با قوّت و جلال عظيم بر ابرها مىآيد، درآن وقت فرشتگان خود را از جهات اربعه، از انتهاى زمين تا به اقصاى فلك فراهم خواهد آورد.»
۴ـ «كمرهاى خود را بسته، چراغهاى خود را افروخته بداريد و شما مانند كسانى باشيد كه انتظار آقاى خود را مىكشند كه چه وقت از عروسى مراجعت كند تا هر وقت آيد و در را بكوبد، بىدرنگ براى او باز كنند. خوشا به حال آن غلامان كه آقاى ايشان چون آيد، ايشان را بيدار يابد….. گمان نمىبريد سپر انسان مى آيد؟» كلمهى پسر انسان در
انجيل ۸۰ مرتبه آمده است كه ۳۰ مورد را به حضرت
عيسى ۷ نسبت داده اند و بقيه موارد به آن كس كه در آخرالزّمان مىآيد و جهان را از ظلم وجور نجات مىدهد، تأويل نمودهاند.
ه ـ حضرت مهدى ۷ در منابع زرتشتيان :
۱ـ در كتاب «زند» كه از كتب مقدّسه زرتشتيان است، پس از آن كه پيرامون شيوع فساد و … در آخر الزّمان مطالبى را عنوان نموده و گوشزد مىكند كه غالباً قوت و شوكت با اهريمنيان خواهد بود، مىگويد:
«آن گاه از طرف اهورا مزدا به ايزدان يارى مىرسد؛ پيروزى بزرگ از آن ايزدان مىشود و اهريمنها را منقرض مىسازند…. بعد از پيروزى ايزدان و بر انداختن تبار اهريمنان، عالم كيهان به سعادت اصلى خود رسيده، بنىآدم بر تخت نيك بختى خواهند نشست….»
۲ـ «جاماسب » در كتاب معروف خود «جاماسب نامه» از زرتشت نقل مىكند: «از فرزندان دختر پيغمبر كه خورشيد جهان او شاه زمان نام دارد، كسى پادشاه شود در دنيا به حكم يزدان كه جانشين آخر آن پيغمبر باشد.»
۳ـ باز در «جاماسب نامه» مىخوانيم: «مردى بيرون آيد از زمين تازيان از فرزندان هاشم مردى بزرگ سر و بزرگ تن و بزرگ ساق و بر دين جد خويش باشد، با سپاه بسيار روى به ايران نهد و آبادانى كند و زمين را پر داد كند.»
۴ـ جاماسب در تعاليم خود مىگويد: «پيامبر عرب آخرين فرستاده است كه از ميان كوههاى مكّه ظاهر شود… از فرزندان پيامبر، شخصى در مكّه پديدار خواهد شد كه جانشين آن پيامبر است و پيرو دين جدّ خود مىباشد… از عدل او گرگ با ميش آب مىخورد و همهى جهان به آئين مهرآزماى (محمّد) خواهند گرديد.» خوانندگان عزيز براى اطلاعات بيشتر مىتوانند به كتاب بهمنيشت و در بخش «گاتها» كه يكى از بخشهاى چهارگانهى «اوستا» است، در صفحات ۲۴ و ۹۸ و در «زند» و «هوهومن يسن» و «سينا» فصلهاى ۳ و ۱۲ و ۱۶ و….. مراجعه كنند.
وـ قرآن :
در قرآن آيات بسيارى پيرامون حضرت مهدى ۷ مىباشد كه در كتاب «المحجة فى مانزل فى القائم الحجه» توسط علّامه سيّد هاشم بحرانى جمع آورى شده است. شمار اين آيات به ۱۲۰ آيه مىرسد امّا پس از آن نويسنده كتاب «معجم الاحاديث الامام المهدى ۷» در جلد پنج ادعا مى كند كه اين آيات به دويست و شصت و پنج
مىرسد و اين ادعا مطابق واقع قرار مىگيرد.
در اين باره فقط شيعه نيست كه در قرآن تأويل بعضى از آيات را به حضرت نسبت مىدهد بلكه بعضى از علماى سنّى مذهب هم چنين مىگويند. مثلاً: شيخ سليمان قندوزى حنفى در جلد سوم كتاب «ينابيع المودّه» بابى را به «مهدويت درقرآن» اختصاص داده و پنجاه و پنج آيه را كه مربوط به حضرت بوده، بيان نموده است.
۱ـ (هو الذى ارسل رسوله بالهدى و دين الحق ليظهره على الدّين كله ولو كره المشركون).
ابوعبدالله گنجى در كتاب «البيان فى اخبار صاحب الزمان ۷» مىگويد: «و امّا بقاى مهدى، پس به تحقيق در كتاب و سنّت آمده است، امّا كتاب پس به تحقيق سعيدبنجبير در تفسير قول خداوند عزوجل (ليظهره على الدين كله ولوكره المشركون)گفته است: «هو المهدى من عترة فاطمه ۳»
در تفسير قرطبى مى گويد: «روايت شده كه تمام پادشاهان بر سراسر دنيا چهار نفر مى باشند؛ دو مؤمن و دو كافر، مؤمنان سليمانبن داوود و اسكندر و كافران نمرود و
بُختُنَّصر و از اين امّت، دنيا را پادشاه پنجمى مالك خواهد شد؛ به دليل آيه شريفهى «ليظهره على الدين كله» و او مهدى است.» و در كتب شيعه مثل كافى و كمال الدّين و
غير اين دو نيز قريب به اين تفسير آمده است.»
۲ـ «و نريد ان نمن على الذين استضعوافى الارض ونجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين»
اميرالمؤمنين ۷ فرمودند: «دنيا پس از رو گردانىها و هوشيارى خود به ما رو مىآورد، مانند مهربانى ماده شتر ناسازگار برفرزند خود، و بعد از آن آيه فوق را تلاوت كرد.
پرده نشين در بيان ائمه هدى :
احاديث علوى
تا
بيانات مهدوى
با اندكى جست و جو در كتابهاى حديثى، با سخنان گهربارى از ائمه معصومين : پيرامون وجود مقدّس حضرت ولى عصر ارواحنافداه مواجه مىشويم. بعضى از اين احاديث به سلسله نسب آن حضرت اشاره مىنمايند و برخى به شرايط ظهور؛ تعدادى به جهان پس از ظهور و بعضى ديگر به چگونگى آمادگى شيعه براى قيام آن حضرت و… در اين فصل به برخى از اين بيانات سراسر علم و يقين اشاره مىنماييم.
حضرت اميرالمؤمنين ۷
شيخ صدوق از طريق امام رضا ۷ از پدر خويش، از حضرت اميرالمؤمنين ۷ چنين نقل مىكند كه حضرتش به امام حسين ۷ مىفرمايند :
«نهمين از فرزندان تو اى حسين، قائم به حق، ظاهر كنندهى دين و گسترانندهى عدل، خواهد بود.»
حضرت اباعبدالله از پدر مىپرسند:
«اى اميرمؤمنان! آيا چنين امرى واقع گردد؟»
مولا فرمودند: «آرى، سوگند به همان خدايى كه محمّد را برانگيخت و او را بر تمام مخلوقات خويش مبعوث فرمود، چنين امرى واقع خواهد گرديد؛ ولى پس از حيرت و غيبتى كه در آن حيرت و غيبت بر دين خود باقى نخواهد ماند مگر اخلاص پيشگانى كه روح يقين را به همراه دارند؛ آنان كه خداى متعال پيمان ولايت را از آنان گرفته و در قلوبشان ايمان را نوشته و به روحى از خود تأييدشان فرموده است.»
قسمتى از وصيّت حضرت به امام حسن ۷ :
«ابا محمّد! نزديك آى و بر من نماز بگزار و هفت تكبير بگوى! بدان كه گفتن هفت تكبير پس از من، بر احدى روا نخواهد بود مگر مردى كه در آخرالزّمان خروج كند و نام
وى «قائم مهدى» باشد كه از فرزندان برادرت حسين است. او همان كسى است كه كجى حق را راست خواهد نمود.»
حضرت امام حسن ۷
«آيا نمىدانيد كه هيچ يك از ما ائمه نيست مگر آن كه در بيعت طغيانگر زمانهاش واقع گرديده است؟ جز آن
قائمى كه روح الله عيسى بن مريم پشت سر او نماز مىخواند؛ آن كسى كه خداى تعالى ولادت او را مخفى و شخصش را غايب داشته تا آن كه بيعت احدى از طغيانگران بر گردنش نباشد. او نهمين فرزند برادرم حسين ۷و فرزند سيّدهى كنيزان است. خداى تعالى عمر او را در غيبتش طولانى گرداند. آن گاه وى را به قدرتش به صورت جوانى كه عمرش كمتر از چهل سال به نظر آيد، ظاهر فرمايد. اين براى آن است كه مردمان بدانند خداى متعال بر همه چيز تواناست.»
حضرت امام حسين ۷
به مردى از قبيلهى همدان فرمودند:
«قائم اين امّت نهمين فرزند من است. اوست صاحب غيبت و همان كسى است كه ميراثش را ـ در حالى كه زنده مىباشد ـ تقسيم مىكند.»
در كتاب «عقد الدّرر» آمده :
«وقتى كه مهدى قيام نمايد، مردم وى را انكار مىكنند؛ چرا كه به صورت جوانى به سوى آنان برگردد و حال آن كه مردمان گمان برند كه او پيرمردى سالخورده است.»
حضرت سجّاد ۷
در كمال الدّين آمده: «آن گاه غيبت به دوازدهمين وصى از اوصياء رسول خدا و ائمه پس از پيامبر ادامه يابد. و اى ابوخالد! اهل روزگار امامت او كه منتظر ظهورش باشند، برتر از اهل تمام زمانها مىباشند؛ زيرا كه خداى تعالى از عقل و فهم و معرفت آن مقدار به آنان عنايت فرموده كه غيبت او براى ايشان به منزلهى حضور است. خداى تعالى آنان رادر آن زمان منزلتى مانند منزلت مجاهدينى كه با شمشير در خدمت رسول خدا مجاهده نمودهاند، عنايت فرموده است. آنان مخلصان واقعى و شيعيان حقيقى ما هستند كه مردم را آشكار و پنهان به خدا دعوت مىكنند.»
در همان كتاب آمده :
«در قائم از ما خانواده، سنّت هايى از انبياء است؛ سنّتى از حضرت آدم ۷ پدر ما، سنّتى از نوح ۷ و سنّتى از حضرت ابراهيم ۷ و سنّتى از حضرت موسى ۷ و سنّتى از حضرت عيسى ۷ و سنّتى از حضرت ايوب ۷ و سنّتى از حضرت محمد ۹٫ از حضرت آدم و نوح : طول عمر و از حضرت ابراهيم ۷ مخفى بودن ولادت و گوشه گيرىاش از مردم و از موسى ۷ خوف و تقيّه است و از عيسى ۷ اختلاف مردم دربارهاش و از ايوب ۷ و گشايش پس از بلا و ناراحتى و از حضرت خاتم انبياء ۹ خروج با شمشير.»
حضرت باقر ۷
در كتاب «كمال الدين» از ابوالجارود نقل شده است كه امام باقر ۷ فرمودند: «ابوالجارود» وقتى كه روزگار بگردد و مردم گويند: «قائم از دنيا رفت و يا هلاك شد و در كدام سرزمين به سر برد؟» و جويندهى او گويد: «چگونه قائم موجود است و حال آن كه بايد استخوانهايش پوسيده شده باشد؟!» در اين هنگام به آمدنش اميدوار باشيد. وقتى نداى وى را شنيديد، به سويش برويد؛ حتّى اگر لازم باشد با دست و پا روى يخ بخزى.»
حضرت صادق ۷
در كتاب «كمال الدين» ازصفوانبن مهران نقل شده كه امام صادق ۷ فرمودند:
«آن كس كه همهى ائمه را قبول داشته باشد، حضرت مهدى ۷ را انكار نمايد، مانند كسى است كه به همهى انبياء اقرار نموده، نبوّت محمد ۹ را انكار نمايد. به ايشان عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! مهدى كيست؟ از فرزندان شماست؟
حضرت فرمودند: پنجمين فرزند از نسل هفتمين است، از شما غايب مى شود.»
حضرت كاظم ۷
بر امام كاظم ۷ داخل شدم و عرض كردم: «اى فرزند پيامبر! آيا شما قائم به حق هستيد؟» فرمودند: «من قائم به حق هستم ولى آن قائمى كه زمين را از دشمنان خدا پاك و از عدل و داد آكنده مىسازد، همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد، پنجمين فرزند من است. او را غيبتى طولانى است كه از بيم جانش واقع مىشود. در آن غيبت اقوامى مرتد گرديده، گروهى ثابت قدم باقى مى مانند.» آن گاه فرمودند: «خوشا بر احوال شيعيان ما كه متمسّك به ريسمان ولايت ما در غيبت قائم مىباشند! آنان كه بر دوستى ما و بيزارى جستن از دشمنانمان ثابت قدماند. آنان از ما هستند و ما از آنان هستيم. خشنودند كه ما ائمهى آنان باشيم و ما نيز از اين كه شيعهى ما باشند، راضى هستيم. خوشا بر حال آنان! سوگند به خدا كه آن ها در روز قيامت هم درجهى ما خواهند بود.»
حضرت رضا ۷
در كمال الدين از اباصلت نقل شده كه عرض كرد:
«علامت قائم از شما در وقت ظهور چيست؟ امام رضا ۷ فرمودند: علامت او آن است كه داراى عمرى طولانى
است ولى با طراوت و شاداب و در سن جوانى به نظر مىآيد تا جايى كه بينندهى وى گمان مىبرد كه سنّ او چهل سال بلكه كمتر است. از علامات او آن است كه به گذشتن روزها و شبها پير نمىشود تا زمانى كه وعدهاش فرا رسد.»
حضرت جواد ۷
حضرت عبدالعظيم حسنى مىگويد: «بر آقايم امام جواد، حضرت محمّدبن على ۷ وارد شدم. در نظر داشتم كه از قائم سؤال كنم كه آيا خود ايشانند و يا ديگرى؟» ايشان ابتدا به سخن كرده، فرمودند: «اى ابا قاسم! قائم از ما مهدى است، به هنگام غيبتش او را انتظار كشيدن واجب است و به هنگام ظهورش اطاعتش نمودن، او سومين از فرزندان من است…..»
حضرت هادى ۷
«امام پس از من، فرزندم حسن است و پس از حسن، فرزندش قائم يعنى همان كس كه زمين را از عدل و داد پر مىكند، همان گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد.»
حضرت عسكرى ۷
حضرت امام عسكرى ۷ وارد زندان شدند. من آن حضرت را مىشناختم به من فرمودند: از سن تو ۶۵ سال و يك ماه و دو روز مىگذرد. من كتاب دعايى داشتم كه در آن تاريخ تولّدم نوشته شده بود. در آن كتاب دعا نگريستم، ديدم همان گونه است كه ايشان فرمودند.
حضرت اضافه فرمودند: «آيا صاحب فرزندى هستى؟» عرض كردم: «نه.» حضرت دعا كردند: «خدايا به او فرزندى روزى فرما كه ياور او باشد. فرزند، خوب ياورى است.» آن گاه حضرت عسكرى ۷ به اين شعر تمثّل بخشيد: «آن كس كه صاحب فرزندى است، وقتى به او ظلمى شود، فرزندش دادخواهى مىكند. ذليل و درمانده كسى است كه پشت و پناهى ندارد.» راوى مىگويد: «من به ايشان عرض كردم: آيا شما خود فرزندى داريد؟» فرمودند: «آرى واللّه مرا فرزندى خواهد بود كه زمين را از عدل پر سازد، ولى در حال حاضر فرزندى ندارم. سپس به اين دو بيت تمثّل جستند: «شايد روزى مرا بينى كه گويى شيران يال انبوه، گرد مرا گرفتهاند.»
حضرت مهدى ۷
قال المهدى ۷ :
«و بى يدفع الله عزّوجلّ البلاء عن اَهلى و شيعتى»
(و خداوند به سبب من از خاندان و شيعيانم بلا را دور مىگرداند.)
و باز آن گل سرسبد عالم وجود فرمودند :
«انا غير مهملين لمراعاتكم و لاناسين لذكركم»
(همانا در رعايت حال شما كوتاهى نمىكنيم و ياد شما را از خاطر نمىبريم.)
و چه خوب است كه ما هم حداقل صبحها سلامى به آن امام همام عرضه داريم.
در انتظار پرده نشين
فضيلت انتظار
ارزش منتظران
انتظار يعنى چه؟ انتظار براى چه كسى؟ منتظر كيست؟ صفات منتظر چيست؟
از جمله وظايف مهم شيعيان در زمان غيبت، انتظار فرج است.
قال الجواد ۷
«افضل اعمال شيعتنا انتظار الفرج»
(با ارزشترين اعمال شيعيان ما انتظار فرج است.)
حال معناى انتظار، صفات منتظران و ثواب و بهرهى آنان از انتظار را بيان مىكنيم و خود را با اين معيارها مىسنجيم تا ببينيم چه قدر به تعاليم اسلام نزديك هستيم.
انتظار يعنى چه؟ انتظار از نظر اسلام يعنى انسان پيوسته چشم به راه روزى باشد كه هدف و مقصود نهايى خدايى برآورده شود. و روزى فرا رسد كه انسانيّت از يك زندگانى عادلانهى كامل، تحت رهبرى و زعامت حضرت بقيةاللّه ۷ برخوردار باشد.
انتظار فرج يك اعتقاد عمومى است. انتظار فرج كسى
كه مىآيد و جهان را پر از عدل و داد مىكند و جهان را از مرداب غفلت رها مىسازد، براى همهى مردمان است؛ امّا هركس طورى فكر مىكند؛ بعضىها افسانهاى و بعضى دينى!
«گلد زيهر» خاور شناس و يهودى متعصّب، در مورد جنبهى عمومى و جهانى انتظار اقوام مختلف براى ظهور يك منجى بزرگ مىگويد:
«اعتقاد به بازگشت و ظهور منجى موعود، اختصاص به اسلام ندارد… پندارهاى مشابهى را مىتوان در ميان اقوام ديگرى نيز به فراوانى يافت… بنابر اعتقاد هندوئيسم، «ويشتو» (در حالى كه بر اسبى سفيد سوار است و شمشيرى از شعلهى آتش به دست دارد) در پايان دورهى كنونى جهان به عنوان «كال كن» ظاهر خواهد شد و سرزمين آريا را، از دست ستمگران غاصب ـ اقوام فاتح مسلمان ـ رهايى خواهد بخشيد. در ميان اقوام «مغول» تا امروز (۱۹۱۰ ميلادى) اين عقيده شايع است كه «چنگيز خان» پيش از مرگ خود، وعده كرده است كه در هشت يا نه قرن ديگر باز خواهد گشت و مغولان را از زير يوغ چينيان نجات خواهد داد… در ميان اقوام شرقى و غربى، حتّى در ميان سرخپوستان آمريكا، پندارهاى مشابهى دربارهى بازگشت يا ظهور منجى موعود پديد آمده است.»
ما سابقهى اين اشتياق ديرين را در ميان پيروان اديان بزرگ پى مىگيريم :
قاموس كتاب مقدس دربارهى شيوع اين اشتياق در ميان قوم يهود مىنويسد :
«عبرانيان منتظر قدوم مبارك مسيح نسلاً بعد نسل بودند و وعدهى آن وجود مبارك… مكرراً در زبور و كتب انبياء، علىالخصوص در اشعياء داده شده است. تا وقتى كه «يحيى تعميد دهنده» آمده، به قدوم مبارك وى بشارت دهد. ليكن يهود، آن نبوات را نفهميده، با خود همى انديشد كه مسيح سلطان زمان خواهد شد و ايشان را از دست جور پيشگان و ظالمان رهايى خواهد داد و به اعلى درجهى مجد و جلال ترقّى خواهد كرد…»
انتظار فرج از نظر اسلام و ائمهى اطهار
در اسلام انتظار، منتظر و ارزشهاى هر يك معين شده است.
الف) فضيلت انتظار :
قال رسول الله ۹:
«افضل اعمال اُمَتى انتظار فرج من الله عزوجل»
رسول خدا ۹ فرمودند :
(برترين اعمال امّت من، انتظار فرج از خداى عزّوجل مىباشد.)
قال رسول اللّه ۹ :
«و افضل العبادة انتظار الفرج»
رسول خدا ۹ فرمودند:
(برترين عبادت، انتظار فرج است.)
اگر در اين حديث ارزشمند دقّت كنيم، مىيابيم كه انتظار فرج يك عبادت است بلكه برترين عبادات. يعنى يك وظيفهى دينى است برگردن هر مسلمان!
و حديث ديگر را از بيانات حضرت امام صادق ۷ به گوش جان بسپاريم :
قال اباعبداللّه ۷:
«فان مات و قام القائم بعده كان له من الاجر مثل اجر من ادركه، فجدّوا و انتظروا هينئاً لكم ايتها العصابة المَرحومه»
(اى گروه و امّت مرحومه! اگر بميريد و پس از مرگتان مهدى ما قيام كند، اجرتان به مانند اجر كسى است كه او را درك كرده است. پس بكوشيد و منتظر باشيد! گوارا باد بر شما!)
ب) ارزش منتظزان :
۱ـ صفات منتظران :
حضرت صادق ۷ فرمودند:
«… من سرّهُ اَن يكونَ مِن اصحاب القائم فلينتظر و ليعمَل بالوَرَعِ و محاسن الاخلاق و هو منتظر»
(كسى كه مايل است جزء ياران حضرت مهدى ۷ قرار گيرد بايد منتظر باشد و اعمال و رفتارش در حال انتظار با تقوى و اخلاق نيكو توأم گردد.)
۲ـ شخصيّت منتظران :
حضرت اميرالمؤمنين ۷ فرمودند :
«المنتظر لامرنا كالمُتَشَخَّطِ بدمه فى سبيل اللّه»
(كسى كه منتظر امر و فرمان ما باشد، همانند كسى است كه در راه خدا به خون خود غلطيده است.)
۳ـ موقعيت منتظران :
حضرت صادق ۷ فرمودند:
«ان الميّت منكم على هذا الامر بمنزلة الضّارب بسيفه فى
سبيل الله»
(كسى كه در حال انتظار فرج امام ۷ بميرد، بمنزلهى كسى است كه در راه خدا با شمشيرش جهاد كرده است.)
۴ـ پاداش و مقام منتظران:
حضرت باقر ۷ فرمودند:
«و اعلموا انّ المنتظر لهذا الامر له مثلُ اجر الصّائم…»
(بدانيد كسى كه منتظر حكومت حق باشد، پاداش او همانند پاداش روزه دار شب زنده دار است.)
حضرت سجاد ۷ فرمودند: «المنتظرون لظهوره افضل اهلِ كل زمان…»
(بهترين مردم هر زمان كسانى مىباشند كه منتظر ظهور حضرت مهدى ۷ هستند.)
۵ـ جايگاه منتظران :
حضرت صادق ۷ فرمودند :
«من مات منكم على هذا الامر منتظراً له كان كمن كان فى فُسطاطِ القائم»
(كسى كه بر اين امر بميرد و منتظر امام ۷ باشد، همانند كسى
است كه در خيمه امام قائم ۷ است.)
و باز آن حضرت فرمودند:
«يا ابابصير! طوبى لشيعه قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته و المطيعين له فى ظهوره اولئك اولياء الله الذين لا خوف عليهم و لا هم يحزنون.»
(اى ابوبصير! خوشابه حال شيعيان و پيروان قائم ما كه در زمان غيبت او منتظر ظهور و در زمان ظهور، مطيع او هستند. آنها اولياء خدايند كه ترس و اندوهى براى آنان وجود ندارد.)
نشانههاى ظهور پرده نشين
نشانههاى عمومى
نشانههاى نزديك به ظهور
نشانههاى سال ظهور
نشانههاى ظهور را مىتوان به سه بخش تقسيم كرد :
نشانههاى عمومى:
نشانههايى كه از آلودگىها و گمراهىها در كشورها در آستانهى ظهور خبر مىدهند.
نشانههاى نزديك به ظهور :
نشانههايى كه نزديك ظهور اتّفاق مىافتند؛ امّا نمىتوان گفت كه حضرت در همان سال قيام مىكنند.
نشانههاى سال ظهور :
نشانههايى كه در سال ظهور حضرت بقية اللّه ـ ان شاء اللّه ـ اتّفاق مىافتند.
تذكر: لازم به ذكر است كه هيچ كس نگفته است كه تمامى اين نشانهها اتفاق مىافتند و شايد خدا نخواهد اينها اتفاق بيفتد؛ امّا بعضى از اين نشانهها مثل صيحهى
آسمانى حتمى است و اتفاق خواهد افتاد. شايسته است كه با تمسك به احاديث اهل البيت :، با نشانههاى ظهور بيشتر آشنا شويم.
الف ـ نشانههاى عمومى
ما در اين قسمت فقط يكى از احاديث مربوطه را ذكر مىكنيم :
از نَزّال بن سَبره نقل است كه مىگويد: «حضرت اميرالمؤمنين ۷ براى ما خطبهاى خواندند. در آن خطبه ابتدا حمد خداى عزوجل نمودند؛ آن گاه ثنا گفتند؛ سپس بر محمّد و خاندان او درود فرستادند. آن گاه فرمودند: «اى مردم، قبل از آن كه مرا نيابيد، از من بپرسيد.»
اين جمله را سه بار تكرار فرمود: آن گاه «صعصعةبن صوحان» برخاست و سؤال نمود: «اى اميرمؤمنان! دجّال كى خروج مىنمايد؟» حضرت فرمودند: «بنشين خدا سخنت را شنيد و دانست چه خواهى ….»
تا آن كه حضرت فرمودند:
«ولى اين امر را نشانهها و صورتهايى است كه برخى از آنها به دنبال برخى ديگر پياپى واقع خواهد شد. اگر مىخواهى، تو را به آن نشانهها خبر دهيم؟»
صعصعه عرض كرد: «آرى اى اميرمؤمنان.» حضرت فرمودند: «آنچه گويم به خاطر بسپار… علامت خروج
دجال وقتى است كه مردم نماز را مىرانند و امانت را ضايع كردند و دروغگويى را حلال داشتند و ربا خوردند و رشوه گرفتند… و دين رابه دنيا فروختند و سفيهان را به كار گماردند و قطع رحم كردند و از هواى نفس تبعيّت نمودند و حرمت خونها را خفيف شمردند… .»
و در ادامه فرمودند:
«در روزگارى كه حلم و بردبارى، ضعيف شمرده شود و ظلم، افتخار؛ زمامداران افراد بدكار باشند و وزيران، ستمگر؛ معرفها خائن باشند و قاريان قرآن، فاسق؛ شهادتهاى دروغ ، آشكار گردد و بدكارىهاى علنى و سخنان باطل و گناه و طغيان ظاهر شود؛ قرآنها زيور و مساجد زينت پيدا كرده و منارههاى بلند ساخته شود. افراد شرور، گرامى شمرده شده ، و صفوف پر جمعيّت و نظرات مختلف و پيمان شكسته و آنچه خدا وعده داده، نزديك گردد. زنان به خاطر حرص بر دنيا با همسران خويش در تجارت شركت نمايند و صداهاى اهل فسق بلند شده، مردم به آن صداها گوش فرا دهند. رهبر مردم پستترين آنها باشد.از بدكار به خاطر ترس از شر وى بترسند و سخن دروغگو را تصديق كنند و خائن، امين شمرده شود؛ كنيزان آوازه خوان و ضرب و دف در استخدام در آمده و هركس از امّت اسلام، ديگرى را لعن كند؛ زنان بر زينها سوار شوند و به مردان شبيه و مردان به زنان شبيه شوند؛ شاهد براى
رعايت دوستى گواهى مىدهد؛ ديگرى به جبران حقى به گواهى حاضر شود. فقه را نه براى دين، بلكه براى دنيا به كار گيرند؛ عمل دنيا را بر عمل آخرت ترجيح دهند و پوستهاى ميش را بر قلبهاى گرگان بپوشند. دلهاى آنان بدبوتر از مردار و تلختر از گياه صبر است …. در چنين حالتى ….. شتاب ….. شتاب….. و العجل ………… العجل……»
ب – نشانههاى نزديك به زمان ظهور
نشانههاى نوع دوم، متنوع و فراواناند. شيخ مفيد ؛ در كتاب خود ارشاد نشانههاى معتبر را از احاديث جمع آورى كرده است.
شيخ مفيد ؛ گفته است :
«احاديث، نشانههاى زمان قيام حضرت مهدى ۷ و حوادثى را كه قبل از قيام آن بزرگوار واقع مىشوند و نشانهها ودلالتهايى را كه به وجود مىآيند، ذكر كردهاند؛ از آن جمله: سرخىاى كه در آسمان ظاهر و در آفاق آسمان منتشر مىگردد.»
اين سرخى ممكن است به علّت انعكاس شعاعهاى خورشيد در افق يا فضا و از آثار خشم خداى تعالى بر اهل
زمين باشد؛ چرا كه پس از شهادت حضرت اباعبداللّه الحسين ۷ نيز اين حالت اتفاق افتاد. ابوالغلاء معرّى مىگويد:
«خون على و فرزندش بر پهنهى افق دو گواه دارد…..»
كه غلامرضا قدسى خراسانى اين را چنين آورده است:
نشانى ز خون على و حسين ۸ بود نقش بر چهرهى روزگار
شود سرخى خون اين دو شهيد زدامان فجر و شفق آشكار
به پيراهنش نقش شد تا به حشر برد دادخواهى به پروردگار
ج ـ نشانههايى كه در سال ظهور اتفاق مىافتد
اين نشانهها بر دو قسمتند: غير حتمى و حتمى
نشانههاى غيرحتمى
در اين قسمت به برخى از نشانههاى غيرحتمى اشاره مىكنيم:
۱ـ خروج هاشمى: يكى از نشانههاى غيرحتمى، قيام هاشمى است. مجموعهى روايات در اين باب حاكى از اين است كه وى مردى از بنىهاشم از فرزندان رسول خدا ۹ جوانى است كه در كف دست راستش يك خال به چشم
مىخورد. او از خراسان خروج مىكند. عدهاى از روايات او را سيّد حسنى مىدانند و عدهاى سيّد حسينى؛ ولى احتمال اين كه از نوادگان امام حسن مجتبى ۷ باشد، بيشتر است. او شيعه است و پايگاه مردمى وسيعى دارد و محبّتى عظيم از وى در دل مردم است. پس از آن كه سپاه سفيانى از كوفه خارج مىشوند و جناياتى مرتكب مىشوند و خون مىريزند و زنان را به اسارت مىگيرند، در وسايل نقليه قرار مىدهند و به سوى شام مىبرند، هاشمى خود را به سپاهش در عراق مىرساند. در چنين وضعيّت تأسفبارى، سيّد هاشمى به كوفه مىرسد و آگاه مىشود كه سپاه سفيانى تازه خروج كرده و از كوفه به شام رفته و اسيران را به همراه برده است. در اين هنگام يمانى نيز با لشكر مسلّح و انبوه خود به كوفه مىرسد. سپس هاشمى و يمانى با لشكريان بيرون مىروند تا با سفيانى برخورد كنند. يمانى از يك سو و هاشمى از سوى ديگر با سفيانى مشغول جنگ مىشوند تا كاملاً هاشمى پيروز شود و اسيران را به كوفه باز مىگرداند.
حضرت باقر ۷ فرمودند :
«جوانى از بنى هاشم خروج مىنمايد كه در كف راستش خالى است. از خراسان با پرچمهاى سياه مىآيد. پيش روى او شعيب بنصالح است. با ياران سفيانى
مىجنگد و آنان را شكست مىدهد.»
در مواجههى سيّد هاشمى با حضرت ولى عصر ارواحنافداه، اميرالمؤمنين ۷ در خطبة البيان مىفرمايند:
«پس مردى از فرزندان حسن با دوازده هزار اسب سوار به او ـ حضرت بقية الله ۷ ـ ملحق شود و به وى گويد كه «پسر عمو! من به اين امر از تو سزاوارترم؛ چرا كه من از فرزندان حسن هستم، او از حسين بزرگتر بوده است.»
حضرت مهدى ۷ مىفرمايند :
«و امّا من مهدى هستم.» آن مرد مىگويد: «آيا تو را آيهاى يا نشانهاى هست؟» حضرت به پرندهاى در آسمان اشاره مىكنند و پرنده در دست حضرت به اذن الهى شهادت به امامت وى مىدهد. بعد يك چوب نى خشك رادر زمين بىآب فرو مىكنند و آن نى سبز مىشود. سپس سنگ (صخرهاى) سخت را در دستان مبارك، مانند موم نرم مىكنند. سپس حسنى مىگويد: «امر از آن توست.» پس هم خود و هم سپاهيانش تسليم مىشوند.
۲- كسوف و خسوف: از پديدههايى هستند كه بشر با آنها آشناست. خسوف (خورشيد گرفتگى) در اواسط ماه قمرى و كسوف (ماه گرفتگى) در اواخر ماه قمرى اتفاق مىافتد. اين رويدادها هميشه به اين ترتيب بودهاند، از زمان آدم
ابوالبشر ۷ تا كنون. امّا قبل از ظهور جهان گستر حضرت صاحب الامر ۷، برخلاف نظم هميشگى ماه در اواسط ماه قمرى مىگيرد و خورشيد هم در اواخر آن چهره مىپوشاند.
حضرت باقر العلوم ۷ فرمودند :
«دو نشانه مقارن با اين امر (ظهور حضرت) به وجود مىآيند:
خسوف ماه، پنج روز مانده به آخر ماه و كسوف خورشيد در پانزدهم ماه. از زمان هبوط آدم ۷ به زمين چنين مطلبى اتفاق نيفتاده است و در اين هنگام است كه حساب منجّمان به هم مىخورد.»
لازم به ذكر است كه در هيچ كتابى مشاهده نشده كه نويسندهى آن بيان دارد كه خسوف و كسوف در يك ماه قبل از ظهور حضرت ـ واقع گردد.
۳ـ سختى بزرگ: مىتوان به علّت گرسنگى زياد مردم، جنگ ميان آنها، گرفتار شدن به بيمارىها و كشته شدن مردم، نام جنگ جهانى سوم را به اين سختى بزرگ اطلاق نمود.
حضرت اميرالمؤمنين ۷ فرمودند:
«مهدى خروج نمىكند تا آن كه يك سوم مردم كشته شوند و يك سوم آنها بميرند و فقط يك سوم باقى بمانند.»
و در حديثى ديگر فرمودند:
«سه ميليون نفر ـ در آن هنگام بين مشرق و مغرب ـ كشته مىشوند. آنها يكديگر را مىكشند. در آن روز تأويل اين آيه ظاهر مىشود كه: (فما زالت تلك دعواهم حتّى جعلنهم حصيداً خامدين) (يعنى به شمشير)
حضرت صادق ۷ فرمودند:
«قبل از قيام قائم دو مرگ خواهد بود؛ مرگ سرخ و مرگ سفيد… تا آن كه از هر ۷ نفر، ۵ نفر بميرند؛ مرگ سرخ، شمشير است و مرگ سفيد، طاعون است.»
نشانههاى حتمى :
اين دسته از نشانهها حتماً واقع خواهند شد. اين نشانهها پنج عدد شمرده شدهاند كه روز قبل ظهور واقع مىشوند. بعضىها چند ماه قبل صورت مىگيرد و برخى قبل از قيام حضرت و در اوايل نهضت. احاديثى مختلف
ايننشانهها راذكرمىكنندامّابا اندكى اختلاف در ترتيب و…
حضرت صادق ۷ فرمودند:
«پنج علامت قبل از قيام قائم ۷ است: يمانى، سفيانى، نداكنندهاى كه از آسمان ندا در مىدهد ، فرو برده شدن در بيداء، كشته شدن نفس زكيه.»
و نيز فرمودند:
«پنج نشانهى حتمى پيش از قيام قائم ۷ ظاهر شود : يمانى، سفيانى، صداى آسمانى، كشته شدن نفس زكيه، فرو برده شدن در بيداء»
در سخنى ديگر فرمودند :
«نداء آسمانى از مسائل حتمى است؛ سفيانى حتمى است؛ فرو برده شدن در بيداء قطعى است؛ يمانى حتمى است؛ كشته شدن نفس زكيه نيز قطعى است.»
حال به سه نشانه از اين پنج نشانه بيشتر مىپردازيم :
۱ ـ صداى آسمانى :
صيحهى آسمانى يكى از قوىترين عواملى است كه قبل از ظهور امام ۷ رخ مىدهد. شايد بتوان گفت كه اين
نشانه، اعترافى است دربارهى حضرت و امامتش و مشروعيت قيام آن امام همام.
از احاديث برداشت مىشود كه صداى آسمانى توسط جبرئيل است و اوست كه در آسمان ندا مىدهد.
احاديث مختلفى در اين باب هست كه مىگويند: «وقتى اين صيحه به صدا در مىآيد، هركس كه خوابيده، بر مىخيزد؛ كسى كه نشسته، مىايستد، آن كه ايستاده، مىلرزد و زن پرده نشين، بىحجاب بيرون مىآيد و جالب اين جاست كه همه آن صدا را مىفهمند كه چه مىگويد.» پس نمىتوان گفت كه واقعهى طبيعى است. در حديثى از حضرت صادق ۷ آمده است: «هر جمعيتى آن صدا را به زبان خود مىشنوند.»
و در جايى ديگر :
«آن را هر قومى به زبان خود مىشنوند.»
حال سؤال پيش مىآيد كه چه طور همه اين سخنان را مىفهمند؟
مورد عجيبى نيست زيرا همان طور كه تكنولوژى پيشرفت مىكند، زمان انتقال پيام هم سريعتر مىشود و يا…
از مجموعهى احاديث بر مىآيد كه اين نداى آسمانى چند بار تكرار مىشود كه به شرح زير است:
۱) در ماه رجب۲) در ماه رمضان ۳) در ماه محرم
كه مورد ماه رمضان، قوىترين هشدار براى طغيان گران و بزرگترين بشارت براى صالحين است. در آن روز شادى و نيكى در چهرهى مؤمنين نمايان است و ترس و وحشت واضطراب، بدان و ستمگران رامتمايز مىكند.
در ادامهى اين قسمت به برخى ديگر از احاديث مىپردازيم.
حضرت صادق ۷ فرمودند :
صيحهاى كه در ماه رمضان شنيده مىشود، در شب جمعه بيست و سوم اين ماه است.»
كه احتمال داده مىشود اين شب مهم كه صيحهى آسمانى رخ مىدهد، شب قدر باشد. ابوحمزهى ثمالى به حضرت صادق ۷ عرض مىكند :
«اين ندا چگونه خواهد بود؟»
حضرت مىفرمايند :
«ندا دهندهاى در ابتداى روز از آسمان ندا در مىدهد كه هر قومى به زبان خود مىشنوند: «بدانيد كه حق با على ۷ و شيعيان اوست.» آن گاه شيطان در آخر آن روز ندا
مىدهد: «بدانيد كه حق با سفيانى و شيعيان اوست.» در
اين هنگام باطل روندگان به شك مىافتند.»
حضرت امام صادق ۷ مىفرمايند:
اولين كسى كه با قائم ۷ بيعت مىكند، جبرئيل است كه به صورت پرندهاى سفيد فرود آمده، با او بيعت مىنمايد… آن گاه با صدايى فصيح و بليغ آن چنان صدا مىكند كه همه خلايق مىشنوند؛
مىگويد :
(امر خدا آمد. برآن بشتابيد!)
حضرت رضا ۷ فرمودند:
«در رجب سه ندا از آسمان شنيده مىشود: صداى اول اين است: «آگاه باشيد كه لعنت خدا بر ستمگران است.» صداى دوم اين است: «اى گروه مؤمنان، نزديك شونده نزديك شد.» صداى سوم اين است: «خدا آن فرد را برانگيخت. سخن او رابشنويد و اطاعت كنيد!»
امير المؤمنين ۷ فرمودند :
«جبرئيل در صيحهى خود مىگويد: «اى بندگان خدا! آن چه را كه مىگويم بشنويد؛ اين مهدى آل محمّد : است كه از مكّه قيام مىكند؛ او را اجابت كنيد!»
۲ ـ سفيانى :
از احاديث و رواياتى كه ذيل اين عنوان آمده است، برمىآيد كه وى مردى بىبند و بار است. داراى نسبى است اموى. در سوريه انقلاب مىنمايد و انقلابش با پيروزى روبهرو مىشود. سپس بر دمشق، حمص، حلب، فلسطين و اردن غلبه مىيابد. يهود و غير يهود با شرط و پول او را حمايت مىكنند.
همهى اين امور حدود ۶ ماه به طول مىانجامد.
بعد از اين واقعه، لشكرى يكصد و چهل و دو هزار نفرى فراهم مىكند. عدهاى را به مدينه و ديگران را به عراق مىفرستد. سربازانى كه به سوى مدينه مىروند، دوازده هزار نفرند. آنان مأمورند تا حضرت مهدى ۷ را دستگير كنند. اين در حالى است كه خبر ظهور حضرت در سراسر گيتى پيچيده است. سپاهيان سه روز در مدينه به غارت و كشتار و…. مشغول مىشوند. سپس به سوى مكّه به راه مىافتند؛ در صحراى بين اين دو شهر، زمين، سپاهيان را به
غير از دو نفر مىبلعد. يكى از آن دو نفر به سوى حضرت مهدى ۷ مىرود تا ايشان را به نابودى دشمن بشارت دهد. ديگرى هم به سوى سفيانى مىرود تا او را از هلاك شدن سربازانش آگاه سازد.
لشكر ديگرى كه به سوى عراق راه مىافتد، در مكانى به نام «روحاء» مىايستد. روحاء منطقهاى در حوالى نجف است و شامل دو شهر بابل و حلّه است. در اين هنگام ۶۰ يا ۷۰ هزار نفر از آنان به سوى نجف و كوفه رهسپار مىشوند. اين در حالى است كه آن روز عيد است. از بغداد هم ۵۰ هزار نفر سپاهى به سمت كوفه به راه مىافتند تا با سپاه سفيانى بجنگند. اين دو وقتى به هم مىرسند، جنگى بزرگ رخ مىدهد و پيروزى از آن سفيانى مىشود. سپاه سفيانى در شهر كوفه مىماند و درآن جا كشت و كشتارى عظيم به راه مىاندازد. در همين موقع فردى از اهل كوفه براى خونخواهى بر مىخيزد؛ امّا او توسط سردار لشكر سفيانى به قتل مىرسد. سپس سفيانى با سپاهى صد هزار نفرى به شام روى مىآورد. از آن سو سپاهى از كوفه به سمت سفيانى حركت مىكند. با رويارويى اين دو گروه خونريزى شديدى راه مىافتد و آن گروه پيروز مىشوند و اسيران سفيانى آزاد مىشوند. آن گروه سپاه سيّد هاشمى و يمانى است كه در نشانههاى غيرحتمى ذكر گرديد.
و در آخر: حضرت مهدى ۷ پس از ظهور و پس از آن
كه به كوفه مىروند و حكومت خود را آغاز مىفرمايند، متوجّه شام و سفيانى مىشوند. سپاه حضرت به سوى آنها حركت مىكند و تا وقتى به شام برسند، افراد زيادى به آن حضرت ملحق مىشوند . وقتى اين دو سپاه به هم مىرسند، عدهاى از سربازان سفيانى به سپاه حضرت روى مىآورند. سپس در حين شروع شدن جنگ ………….
ادامه سخن را با روايتى از حضرت باقر ۷ پى مىگيريم :
«وقتى به سفيانى خبر ورود حضرت به شام مىرسد، با سپاه خود حركت مىكند تا جلوى حضرت را بگيرد. وقتى دو سپاه به هم مىرسند، سفيانى بيرون مىآيد و مىگويد : «بگوييد عمو زادهام بيرون بياييد.»
سپس حضرت پيش وى حاضر مىشوند و بعد از مذاكرات، سفيانى تسليم شده و بيعت مىكند. آن گاه سفيانى به سوى لشكر خود مىرود و مىگويد: «با حضرت مهدى ۷ بيعت كردم.» سپاهيان سفيانى كه ناراحت شدهاند، مىگويند: «خدا انديشهات را زشت بدارد! تو خليفه و حكمفرمايى؛ چگونه تابع ديگرى گرديدى؟!»
سفيانى از تصميم خود بر مىگردد و بيعت شكنى
مىكند (درست مثل خليفهى اول و….) صبح هنگام بين دو لشكر جنگ مىشود. تمام روز با يكديگر پيكار مىكنند تا خداوند حضرت بقية اللّه ۷ و ياورانش را پيروز مىكند. آنان اين لشكر را مىكشند و نابود مىكنند.»
۳ ـ نفس زكيه :
شهادت نفس زكيه بين ركن و مقام در مسجدالحرام، از نشانههاى حتمى ظهور است. در نسب نفس زكيه اختلاف است؛ گروهى او را حسنى و دستهاى او را حسينى مىنامند. امّا قطعى است كه او سيّد و از خاندان پيامبر خاتم ۹ است. در احاديث او را غلام ناميدهاند (جوان يا نوجوان). حضرت مهدى ۷ او را به مكّه مىفرستند تا از مردم مكّه يارى بطلبد. او اين كار را انجام مىدهد ولى بدون هيچ گناه و اشتباهى به قتل مىرسد و تنها دليل كشتن او شفاهى بودن مطلب و اعلام يارى طلبى حضرت مهدى ۷ است. شهادت او ۱۵ روز قبل از ظهور حضرت مهدى ۷ است.
حضرت باقر ۷ مىفرمايند :
«قائم ۷ به يارانش مىفرمايد: «اى قوم! اهل مكّه مرا نمىخواهند؛ ولى من كسى را به سوى آنان مىفرستم تا بر
آنان آنگونه كه شايستهى كسى چون من است، احتجاج نمايد.» آن گاه مردى از ياران خويش را خوانده، به وى فرمايد كه به سوى اهل مكّه برو و به آنان بگو: «اى اهل مكّه! … من فرستادهى حضرت مهدى ۷ به سوى شما هستم و او به شما چنين مىفرمايد :
«ما خاندان رحمت و معدن رسالت و خلافتيم . ما فرزندان محمّد ۹ و سلالهى انبياء هستيم . به ما ظلم شده و مورد فشار و قهر قرار گرفتهايم. از زمانى كه پيامبر وفات نموده تا امروز حق ما از ما سلب گرديده؛ از شما يارى مىطلبيم؛ ما را يارى كنيد.» وقتى كه آن جوان اين مطالب را گويد، به طرف او آمده، بين ركن و مقام شهيدش كنند. اين نفس زكيه است.»
حضرت صادق ۷ مىفرمايند:
«بين قيام قائم آل محمّد : و قتل نفس زكيّه بيش از پانزده شب فاصله نيست.»
حكومت دلربا
وعدهى الهى
مدّت حكومت
پايتخت حكومت
حقوق اقلّيّتها
شيعه در حكومت حضرت
وعدهى الهى :
جهان در انتظار روزى است كه افكار مردم بيدار مىشود و از قوانين خودساخته و برنامهها و زمامداران طاغوتى خويش مأيوس مىگردد و چارهى دردهاى پيچيدهى خود را از مكتب انبياء مىجويد. خداوند هم براى همين حضرت ۷ را ذخيره ساخت و قوانين و برنامههاى حياتبخش اسلام را نزد وى وديعه نهاد. لذا بعد از ظهور ـ در اندك مدّتى ـ حكومتهاى ضد مردمى در جهان، يكى پس از ديگرى منقرض خواهند شد و از غرب تا شرق پرچم رسول اللّه ۹ حكمرانى مىكند. مردم در اين حكومت با آرامش تمام زندگى را به سر مىبرند و در راحتى تمام از همهى نعمتهاى خداوند بهره مىبرند. از آيات نيز استفاده مىشود كه در عصر حضرتش، حكومت جهان به دست افراد صالح و مردان شايسته خواهد افتاد.
بعضى ازاين آيات عبارتند از:
(و لقد كتبنا فى الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادى الصالحون)
(ما در كتاب زبور، پس از ذكر «شايد به معنى تورات باشد» چنين نوشتيم كه در آينده، صالحان و پاكان وارثان زمين خواهند بود «و صفحهى جهان براى هميشه از لوث افراد ناصالح پاك خواهد شد.»)
(وعدالله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم)
(خداوند به افراد با ايمانى از شما كه داراى عمل نيك هستند، وعده قطعى داده است كه آنان را خليفه و جانشين خود روى زمين قرار خواهد داد.)
(و نريد ان نمن على الذين استصعفوا فى الارض و نجعلهم ائمة و نجعلهم الوارثين)
(ما اراده كرديم بر كسانى كه در زمين زبون شمرده مىشوند، منت نهاده، پيشوا و وارث زمينشان گردانيم «و قدرتى به آنان عطا كنيم.»)
امام باقر ۷ فرمودند :
«القائم منا…… يبلغ سلطانه المشرق و المغرب و يظهر الله عزوجل به دينه على الدين كله و لو كره المشركون.»
(قدرت و تسلط او شرق و غرب را فرا مىگيرد و خداوند بلند مرتبه به وسيلهى او دين خدا را بر تمام اديان پيروز مىگرداند؛ هر چه مشركان دوست نداشته باشند.)
پيامبر اكرم ۹ نيز فرمودند :
«سوگند به آن كسى كه مرا برانگيخت تا مژده دهندهى اسلام راستين بوده باشم، اگر از عمر جهان جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند همان روز را به اندازهاى طولانى مىگرداند تا فرزندم مهدى خروج كند. پس از خروج او، عيسىبن مريم به زمين فرود آيد و پشت سر وى نماز گزارد. آن گاه زمين با نور پروردگار روشن شود و حكومت جهانى مهدى به شرق و غرب عالم برسد.»
در روايت ديگر آمده است:
«ااذ قام القائم ذهب دولة الباطل »
(چون قائم بپا خيزد، دولت باطل سرنگون شوند.)
امام صادق ۷ در ذيل آيهى:
(و له اسلم من فى السموات والارض طوعاً وكرها)
فرمودند :
«اذا قام القائم لا يبقى الارض الا نودى فيها شهاده ان لا اله
الا الله و ان محمّداً رسول الله»
(هنگامى كه مقائم ۷ قيام كند، زمينى باقى نمىماند مگر آن كه به يگانگى خدا و توحيد و رسالت حضرت محمّد ۹ در آن شهادت مىدهد.)
آرى اين آيات و روايات بشارت مىدهند كه روزى خواهد آمد كه همهى جهانيان زير لواى حكومت صالحان قرار خواهد گرفت و نور اسلام، تمام جهان را فرا خواهد گرفت و تمام اديان را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
مدّت حكومت :
احاديث بسيارى دربارهى مدّت حكومت حضرت صاحب الزمان ۷ پس از ظهور نقل شده است كه قابل توجّه مىباشد. به عنوان مثال به حديثى از اين مجموعه اشاره مىنماييم.
قال الامام الصادق ۷:
«ملك القائم منا تِسعَ عشرة سنةً و أشهُراً»
حضرت صادق ۷ فرمودند:
(حكومت قائم ۷ نوزده سال و چند ماه است.)
پايتخت حكومت :
كوفه پس از ظهور حضرتش مقام و منزلتى پيدا مىكند؛ زيرا پايتخت حكومت قطب عالم مكان حضرت قائم آل محمّد : است.
احاديث ذيل راجع به پايتخت حكومت آن حضرت است كه از ائمهى اطهار : رسيده است: حضرت مولىالموحدين، اميرالمؤمنين ۷ مىفرمايند :
«……. سپس به كوفه مىآيد و در آن شهر منزل مىكند. بردهى مسلمانى را نمىيابد مگر آن كه او را خريده، آزاد فرمايد؛ مديونى نمىماند مگر آن كه قرضش را ادا مىنمايد؛ مظلمهاى برگردن مسلمانى نمىباشد مگر آن كه ردّش مىنمايد؛ بندهاى به قتل نرسيده باشد مگر آن كه بهايش را مىپردازد (ديهاش را مىپردازد) كشتهاى كشته نمىشود، مگر آن كه امام او را پرداخته، براى باز ماندگان او جيره و مقرّرى معيّن مىفرمايد تا آن كه زمين را از عدل و داد آكنده سازد، آن گونه كه از ظلم و جور پر شده باشد. او و اهل بيتش در «رُحبه» مسكن مىگيرند. رُحبه مسكن نوح بود و زمينى است پاك. هيچ يك از آل محمّد ۹ جز در زمين پاك سكنى نمىگزيند و كشته نمىشود؛ زيرا آنها اوصياء پاك پيامبرند.»
مفضّل از حضرت صادق ۷ سؤال مىكند: «سرور من! خانهى حضرت مهدى و محل اجتماع مؤمنان كجا خواهد بود؟» ايشان مىفرمايند :
«مقرّ حكومتش، كوفه و مجلس حكم فرمائيش، مسجد جامع آن و بيت المال و محل تقسيم غنائم مسلمانان، مسجد سهله خواهد بود و خلوتگاه او موضعى است كه ريگهاى سفيد سرزمين نجف است.
مفضّل گفت: «مولاى من! آيا همهى مؤمنان در كوفه خواهند بود؟»
فرمودند:
«آرى والله …مؤمنى باقى نمىماند مگر آن كه در كوفه يا در حوالى و اطراف كوفه باشد و قيمت مقدارى از زمين به مساحت گردش يك اسب به دو هزار درهم برسد و بسيارى از مردم دوست دارند كه يك وجب از زمين سبع را به يك وجب از طلا خريدارى كنند…. و به زودى كوفه پنجاه و چهار ميل و ساختمانهاى با شكوه آن به كربلا متصل خواهند گرديد»
و در همين زمينه حضرت امام باقر ۷ مىفرمايند :
«… آن گاه به كوفه بر مىگردند؛ بيش از سيصد و ده مرد را از سراسر جهان برگزيده، بين دو شانه و بر سينههايشان
دست مىكشد به طورى كه در قضاوت ناتوان نخواهند بود.»
باز آن حضرت فرمودند: «به هنگام قيام قائم ۷ و داخل شدنش به كوفه، مؤمنى باقى نمىماند مگر آن كه در كوفه باشد.»
دربارهى شكوفايى و آبادانى در كوفه حضرت امام صادق ۷ چنين مىفرمايند :
«وقتى قائم آل محمّد : قيام نمايد….. خانههاى كوفه به رود كربلا متصل خواهد شد.»
حقوق اقلّيّتها :
در حكومت حضرت، حقوق همهى اقلّيّتها رعايت مىشود و آنان نيز وظايفشان را به خوبى انجام مىدهند. اهل كتاب و كسانى كه شبههى كتاب دارند، خواهند توانست با انعقاد پيمان «ذمّه» و كسب تابعيت در قلمرو حكومت اسلامى، آزادانه زندگى كنند و از حقوق انسانى خود بهرهمند شوند.
ابوبصير طى سؤالاتى از حضرت امام صادق ۷
مىپرسد :
«مهدى ۷ با اهل ذمّه چه خواهد كرد؟» فرمودند : «مانند پيامبر اكرم با آنان پيمان مىبندد؛ آنان هم با كمال خضوع با دست خودشان جزيه مىپردازند.»
حضرت امام باقر ۷ فرمودند :
«وقتى كه قائم اهل بيت : قيام كند، تورات و ساير كتب آسمانى را از غارى كه در انطاكيه واقع شده است استخراج مىنمايد؛ بين اهل زبور با زبور و اهل قرآن با قرآن قضاوت خواهد كرد.»
بدين ترتيب «اهل ذمّه» در دولت حضرت از نظر قضايى كاملاً آزاد خواهند بود. در اختلافات خود مىتوانند به دادگاههاى خود مراجعه كنند و اگر دادگاه نداشتند يا با مسلمانى اختلاف شد، به حاكم مسلمين مراجعه كنند و با اطمينان مشكلشان را حل مىكنند. اين رفتار خوش حضرت و آزادى آنها سبب مىشود كه اقلّيّتهاى مذهبى به خصوص يهود و نصارى تا پايان در جهان خواهند ماند؛ چنان كه در قرآن مىخوانيم :
(و من الذين قالوا انا نصارى اخذنا ميثاقهم فنسوا حظّاً مما ذكروا به فأغرينا بينهم العداوة و البغضاء الى يوم
القيامه)
(ما از كسانى كه ادّعاى نصرانيت داشتند، پيمان گرفتيم. پس پارهاى از پندهاى ما را فراموش نمودند، ما هم دشمنى و كينه را تا قيامت در بينشان انداختيم)
و در آيهاى ديگر مىخوانيم :
(و قالت اليهود يد الله مغلولة غلّت ايديهم و لُعِنوا بما قالوا بل يداه مبسوطتان يُنفِق كيف يشاء و ليزيدَنّ كثيراً منهم ما انزل اليك من ربك طغيانَاً و كفراً و القينا بينهم العداوة و البغضاء الى يوم القيامه)
(يهوديان گفتند: «دست خدا بسته است.» دست خودشان بسته باد و به سزاى اين نسبت ناروا كه به خدا دادهاند، لعن شوند؛ بلكه دست رحمت او گشوده است و هر چه بخواهد انفاق مىكند. قرآنى كه بر تو نازل گشته، سركشى و كفر بسيارى از آنها را افزون مىنمايد و تا قيامت در ميانشان دشمنى و كينه انداختيم.)
ظاهراً اين آيات دلالت بر اين دارد كه در دولت حضرت، يهود و نصارى زندگى مىكنند. امّا دولتهاى باطل همه سقوط خواهند كرد و همهى قدرتها و حكومت جهان به دست مسلمانان مىافتد و دين اسلام بر تمام اديان ديگر غلبه پيدا مىكند و پرچم توحيد از همه جا
بلند مىشود.
همان طور كه گفتيم؛ امام باقر ۷ فرمودهاند :
«اذا قام القائم ذهب دولة الباطل».
(وقتى قائم قيام كرد، دولت باطل براى هميشه سقوط مىكند.)
باز حضرت در تفسير آيهى (الذين ان مكناهم فى الارض اقاموا الصلوة واتو الزكاة …) فرمودند:
«اين آيه دربارهى ائمه و مهدى و يارانش نازل شده است. خداوند آنان را بر شرق و غرب زمين حاكم و فرمانروا مىگرداند. به وسيلهى آنان دين را تقويت مىكند و بدعتها و باطل را از بين مىبرد، چنان كه نادان حق را نمىداند وظيفه امر به معروف و نهى از منكر را انجام مىدهند.»
شيعه در حكومت حضرت
شيعه از زمان گذشته تا به حال مورد تهاجم و فشار قرار گرفته بوده است. امّا در طول تاريخ در بعضى از دورهها شيعيان كمى آزادتر بودند؛ مثل دورههاى همدانيان، فاطميان، آل بويه و صفويان. حال طبق احاديث زير مىفهميم كه شيعه در حكومت حضرت مهدى ۷
بيشترين آزادى و رفاه را دارد.
حضرت امام صادق ۷ مىفرمايند :
«در دولت قائم ۷ شيعيان ما بزرگان و زمامداران زمين خواهند بود و به هر يك از آنان قدرت چهل مرد داده خواهد شد.»
حضرت باقر ۷ هم مىفرمايند :
«وقتى كه امر ما واقع شود و مهدى ما خروج نمايد، هر يك از شيعيان از شير پر جرأتتر و از نيزه برندهتر خواهند شد؛ به نحوى كه دشمن خود را با پا بر زمين افكنده، با دستش او را خواهد كشت.»
حضرت امام صادق ۷ فرمودند :
«خداوند ترس را از دل شيعيان ما زدوده ودر قلوب دشمنان ما جاى نهاده. هر يك از آنان از نيزه برندهتر و از شير پرجرأتتر خواهد گرديد؛ چنان كه دشمنش را با نيزهاش بر زمين افكنده، با شمشير او را خواهد زد و زير پاهايش لگد مال خواهد كرد.»
مولاى متقيان، امير مؤمنان ۷ فرمودند :
«گويى كه هم اكنون به شيعيانمان در مسجد كوفه مىنگرم كه چادرها را برافراشتهاند و به مردم قرآن مىآموزند.»
حضرت باقر ۷ چنين مىفرمايند :
«هر كه قائم از اهل بيت مرا دريافت، اگر بيمارى داشت، بهبود مىيابد و اگر ضعيف بود، قوى مىگردد.»
همچنين فرمودهاند:
«اگر چنين امرى واقع شود، هر مردى از شما قدرت چهل مرد خواهد گرفت و دلهايتان مانند پارههاى آهن خواهد شد، به نحوى كه اگر آنها را به كوه زنى، كوهها را خواهد شكافت. شما در آن هنگام حكم رانان زمين و خزانه داران آن خواهيد بود.»
در اين هنگام است كه شيعه در جرأت و شجاعت از شير بيشتر مىرود؛ چرا كه قدرت روحى او در عضلاتش اثر خواهد كرد و توان آن را خواهد داشت كه دشمن خويش را با مشت و لگد از پاى در آورد. خداى متعال در اين باره مىفرمايند:
(فوكزه موسى فقضى عليه)
(موسى به وى مشتى زد و او را كشت.)
ضعيفان شيعه ناتوانى هايشان به قوّت، شجاعت و پهلوانى تبديل مىشود. درآن زمان همهى بيمارىها از شيعيان رخت بر مىبندد و جايش را به سلامتى مىدهد. و باز حضرت صادق ۷ مىفرمايند :
«وقتى كه قائم ما ظهور يابد، خدا در شنوايى و بينايى شيعيان افزايش و كوشش ايجاد مىفرمايد به گونهاى كه وقتى قائم ۷ با آنان سخن مىگويد، مىشنوند و وى را مىبينند، در حالى كه او در جايگاه خود مىباشد.»
و نيز آن امام همام بار ديگر فرمودند:
«مؤمنى در زمان قائم ۷ در مشرق است ولى برادر خود را ـ كه در مغرب است ـ مىبيند و به همين گونه آن كه در مغرب است برادر خويش را در مشرق مىبيند.»
شيعيان در اين زمان به بهرهبرى عقلى و خردمندى مىرسند و با لطف خداوند، مست اين جهان نمىشوند و مثل قبل ـ بلكه بيشتر ـ به عبادت و بندگى خدا مىپردازند.
حضرت باقر ۷ مىفرمايند:
«… مردم زكات اموال را روى شانههاى خود بر مىدارند و براى حضرت مهدى ۷ مىآورند. خداوند بر شيعيان ما توسعه مىدهد؛ اگر نه اين بود كه لطف پروردگار شامل آنها مىشد، از حدود تجاوز مىكردند.»
اميدواريم با ظهور حضرت، شيعيان به قلّهى درك مفاهيم دينى و اجابت امر آن بزرگوار دست يابند.
آمين
منابع :
۱ـ غيبت نعمانى
۲ـ غيبت كبرى… دكتر سيّد حسن افتخار زاده
۳ـ تنها پناه جهانيان… دكتر حسين فريدونى
۴ـ نام محبوب… سيّد حسين حسينى
۵ـ او خواهد آمد… داوود الهامى، على اكبرمهدوى پور
۶ـ وظيفهى مردم در غيبت امام زمان ۷… آيت اللّه محمّدتقى موسوى اصفهانى
۷ـ كلمه الامام المهدى… آيت اللّه سيّد حسن شيرازى
۸ـ الامام المهدى من المهد الى الظهور… سيّد محمّدكاظم قزوينى
۹ـ مكيال المكارم… آيت اللّه محمّد تقى موسوى اصفهانى
۱۰ـ منتهى الآمال… شيخ عبّاس قمى
۱۱ـ آيين انتظار… على اكبر تلافى
۱۲ـ نگاهى به مسألهى انتظار… على قائمى
۱۳ـ شناخت امام زمان ۷… سيّد محمود علوى
۱۴ـ مقدّمهاى در اصول دين… آيت اللّه العظمى وحيد خراسانى
۱۵ـ انتظار فرج حضرت مهدى ۷… محمودشريفى
۱۶ـ ناپيدا ولى با ما… انتشارات جمكران
۱۷ـ پيشواى دوازدهم، امام زمان ۷… مؤسسهى در راه حق